به گزارش مشرق، شاید افتخار ادبیات ما در عصر حاضر و بلكه در قرون گذشته و حتی در اعصار آینده، نمونههایی از همین دست كتاب است وگرنه ادبیاتِ خالی از تعهد، خالی از بیان معارف الهی و خالی از شرح جانفشانیها و جانبازیهای پیروان مكتب اهل بیت علیهمالسلام و ولایت، هرقدر هم كه ظاهراً زیبا و مزین به آرایهها و پیرایههای ادبی باشد، چندان تأثیری در اصلاح احوال و تحول انسانها نخواهد داشت. سالها پیش یكی از شاعران روحانی كه مرد بسیار لطیفی است، دربارهی «محتوای شعر و تأثیرگذاری آن» قطعهی زیبایی سروده است:
شعر اگر كلید بغض مانده در گلو نباشد
پرنیان نقش و معنی، هر چه هست، گو نباشد
شعر اگر نگوید اینجا، اشك و آه و خون چه كردند
از شعور و شور مردی، ذرهای در او نباشد
تا سرای میپرستان، ردِ زخمِ پای ما گیر
هیچ سو سری نیابی، ره به آن سبو نباشد
این اشتباه است كه ما گمان كنیم سید نورالدین تنها هشتاد ماه جنگیده است. حقیقیت این است كه او و یارانش همچنان در حال جنگیدن و مجاهدهاند؛ جنگ با دردها و آلام جسمی مانده از دوران دفاع مقدس، جنگ با نفس كه جهاد اكبر است و همهی مسلمانان موظف به آنند، جنگ با كسانی كه به دنبال تحریف واقعیتهای دوران 8سالهی جنگ هستند و جنگ با آنانی كه از این راه خسته شدهاند و بریدهاند و به بدگویی از آن میپردازند. بنابراین امثال سید نورالدین همچنان رزمندهاند و به مجاهده در راه حق ادامه میدهند. اما این كتاب واجد ویژگیهایی است كه آن را برای خواننده تبدیل به یك اثر ماندگار و دلنشین میكند كه من در اینجا به 10 مورد از مهمترین این ویژگیها اشاره میكنم:
ویژگی اول، بیان روان و سلیس كتاب است. بخش مهم این ویژگی مدیون زحمات سركار خانم سپهری است كه این خاطرات را امانتدارانه و شیوا و روان، پرداخت دادهاند.
ویژگی دوم، صداقت و پرهیز از هرنوع مقدسنمایی و تطهیر و بیان بزكشدهی وقایع است. یكی از مصادیق این ویژگی، قطعهای است كه سید وقتی در جبهه حضور دارد، به هر حال علاقهای پیدا میكند یا ضرورت میبیند كه یك جاخشابی را به دست بیاورد و به همین خاطر، جاخشابی یك برادر رزمنده را برمیدارد. از این دست بیان وقایع كه بی هیچ تحریفی آمده، در كتاب بسیار هست.
سومین ویژگی كتاب، طنز مستتر در برخی گفتوگوها و منظرهها است. این طنز به بهترین شكل در كتاب حفظ شده است. یك نمونه از این ویژگی در صفحهی 235 كتاب آمده است؛ جایی كه برادر رزمندهای به سید میگوید: تو كه به جبهه آمدهای، بدان كه دو حالت برایت اتفاق میافتد؛ یا برمیگردی یا میمیری. اگر مُردی كه باز دو حالت دارد؛ یا جنازهات مفقود میشود یا برمیگردد. اگر زنده برگشتی، باز هم دو حالت دارد؛ یا زنده هستی یا زِهوار دررفته.
همچنین در صفحهی 236 كتاب كه به ماجرای ازدواج سید اشاره دارد، وقتی برادران رزمنده از یك طرف و خانوادهی سید از سوی دیگر به دنبال پیدا كردن همسری شایسته و بایسته برای سید هستند، خود سید به آنها میگوید كه اگر قرار باشد هر كدام شما یك عكس از من بگیرد و ببرد آن را پخش كند كه بهزودی یك گردان دختر برای من پیدا میشود.
ویژگی چهارم این كتاب، واقعنمایی و بیان صادقانه و مواجههی بسیار واقعی با زندگی است كه نمونهی آن در صفحات 330 به بعد به چشم میخورد؛ آنجا كه سید برای تأمین نیازهای زندگی خود و خانوادهاش، برای اولین بار با گریه و تضرع دعا میكند و از خداوند كمك میطلبد.
ویژگی پنجم، اشارات معرفتی اثرگذار این كتاب است كه نمونهی آن در صفحهی 334 كتاب است: پزشك وقتی سید را با آن وضعیت میبیند، به او میگوید میدانی این بدن روز قیامت از تو سؤال میكند كه تو در دنیا با من چه كردی؟ سید پاسخی عجیب و عرفانی و سطح بالا به او میدهد كه دیدگاه جوانان رزمندهی امثال او را بهخوبی مینمایاند. میگوید: چرا نمیدانم؟! اما گمان نمیكنم این بدن از من شكایتی داشته باشد، چون این بدن را در خوشگذرانی و ولگردی به این روز نینداختهام. خدا خودش قصهی هر زخم مرا میداند كه در كجا و به چه كاری مشغول بودم. بنابراین این بدن خیلی هم باید از من تشكر كند.
ویژگی ششم كتاب، نمایش وضعیت جامعهی آن هنگام و نشان دادن برخی افراد یا گروههایی است كه در آن زمان كه بسیاری از مردم غیور این سرزمین مشغول دفاع از دین و كشور و امامشان بودند، آنها با بیتفاوتی یا سهلانگاری یا كارشكنی، بر خلاف جهت مردم حركت و عمل میكردند. آنجا كه پرستاری به خاطر دیدن یك برنامهی تلویزیونی، با بیدقتی و عجله به سید رسیدگی میكند و موجب ناراحتی شدید او میشود. یا آنجایی كه یك مأمور پلیس قضایی كه متأسفانه لباس مقدسی هم به تن داشته، به سید میگوید: اصلاً چه كسی به تو گفته بود كه بروی جبهه؟ و پاسخ سید را میشنود كه: امام به ما گفت. و پلیس قضایی میگوید: خوب حالا امام خودش هم بیاید جواب تو را بدهد! البته در ادامهی كتاب هم آمده كه آن شخص بعدها با اینكه در خط مقدم جبهه حضور هم نداشته، اما برای خودش سوابق و پروندهای درست كرده و امتیازاتی گرفته و به حج هم رفته و به قول خودش به جایی رسیده است.
ویژگی هفتم، نمایش عظمت روحی خانوادهی شهدا است. سید این كتاب را -در پیشانی آن- به شهید امیر تقدیم نموده است. وقتی شما این كتاب را میخوانید، به ارادت و محبت بین سید و شهید امیر (همان هوشنگ مارالباش) پی میبرید. جالب است كه وقتی علیآقا (پدر امیر) خبر شهادت پسرش را از سید میشنود، اولین جملهای كه میگوید، این است: خدا را شكر كه هنوز یكیتان ماندهاید.
ویژگی هشتم، تأثیر توسل به ائمهی اطهار علیهمالسلام و خصوصاً امام رضا علیهالسلام است كه یك نمونهی آن را از صفحهی 428 ذكر میكنم: وقتی سید با آن گرفتگی و انقباض روحی و و ناراحتی و با قلبی فشرده به حرم امام رضا علیهالسلام مینگرد، كبوتری میآید و كنار پنجره مینشیند و چشم در چشم سید میدوزد. گویی آن كبوتر همهی غم و اندوه سید را با خود میبرد و سید با دیدن آن آرام میشود و انبساط خاطر مییابد.
ویژگی نهم، بیان دقیق برخی حوادث جبههها به صورتی واقعی و نه اغراقآمیز و نه بزكشده است. نمونهی آن هم صحنههای مربوط به مجروحیت و حتی شستوشوی آن بدنی است كه پر از سنگریزه و سوختگی است.
ویژگی دهم كه به آن اشاره میكنم، پرهیز از بیان خاطره برای كسب شهرت و امتیاز است. سیدنورالدین این خاطرات را سالها پس از وقوع آن گفته و همانطور كه در كتاب آمده، ایشان در پی بروز یك انگیزهی معنوی و هنگامی زبان باز كرده كه خواب حضرت آقا را میبیند. خواب میبیند كه در محضر ایشان است و ایشان مشغول مطالعهی یادداشتهایی هستند كه در حین مطالعهی آن گریه میكنند؛ و صدایی هم در آن اتاق وجود دارد كه میگوید اینها خاطرات جانبازی است كه چندین سال جبهه بوده و جانباز 70 درصد است و تازه میگوید من كاری نكردهام. سید بعد از دیدن این خواب، به بیان خاطرات خود پرداخته است با این نیت كه وظیفه و تكلیف خود را در قبال یاران رزمندهاش و فرهنگ و معنویت جبههها و شهیدان و نیز نسلهای بعدی فرزندان ایرانزمین ادا كرده باشد.
مجموع این ویژگیها كتاب خاطرات سید نورالدین را به یك اثر ماندگار تبدیل كرده است و همانطور كه حضرت آقا در یادداشت شریف خود آوردهاند، نقش سركار خانم سپهری نیز در این زمینه برجسته است.